کد مطلب:129408 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

و در آن بامداد سیاه
شیخ مفید بقیه داستان را چنین ادامه می دهد: «چون صبح شد در مجلس خویش نشست و به مردم اجازه داد كه نزد وی آمدند؛ و رو به محمد بن اشعث كرد و گفت: درودبر كسی كه به ما خیانت نمی كند و نزد ما متّهم نیست؛ و او را كنار خویش ‍نشاند.

بامدادان پسر آن پیرزن نزد عبدالرحمن بن محمد بن اشعث رفت و اطلاع داد كه مسلم


نزد مادر او است! عبدالرّحمن نزد پدرش، پیش ابن زیاد رفت و با او درگوشی صحبت كرد. ابن زیاد نجوای او را شنید و سپس با چوبدستی به پهلویش زد و گفت: برخیز و هم اكنون او را نزد من بیاور؛ و از آنجا كه می دانست هیچ قبیله ای دوست ندارد كه به تنهایی مسلم را گرفتار سازد، خویشاوندان خودش را نیز با او فرستاد. عبیدالله بن عباس سلمی را نیز با هفتاد مرد از قیس با او اعزام داشت تا آن كه بر در خانه ای كه مسلم بن عقیل در آن بود رسیدند.» [1] .

در روایت الفتوح آمده است: «... پسر آن زنی كه مسلم در خانه اش بود، نزد عبدالرحمن بن محمد بن اشعث رفت و او را از جای مسلم بن عقیل در نزد مادرش خبر داد. عبدالرحمن گفت: اینك چیزی مگو و هیچ یك از مردم در این باره نباید چیزی بداند. [2] . سپس عبدالرحمن بن محمد نزد پدرش رفت و در گوشی با او صحبت كرد و گفت: مسلم در سرای طوعه است و سپس از او دور شد.

عبیدالله گفت: عبدالرحمن به تو چه گفت؟

گفت: خداوند كار امیر را راست گرداند، بشارتی بزرگ دارم!

گفت: آن چیست؟ كه كسی چون تو بشارت نیك دهد!

گفت: این پسرم به من خبر داد كه مسلم در سرای طوعه است، یكی از زنان دوستدار ما.

گوید: عبیدالله خوشحال شد و گفت: برخیز و او را بیاور كه نزد من جایزه و بهره فراوان داری.

گوید: سپس عبیدالله بن زیاد به جانشین خود عمرو بن حریث مخزومی گفت كه سیصد تن از یاران دلیرش را با محمد بن اشعث بفرستد!

گوید: محمد بن اشعث سوار شد تا به سرایی كه مسلم بن عقیل در آن بود رسید...» [3] .

در روایت دینوری آمده است كه عبیدالله بن زیاد به ابن حریث فرمان داد كه صد تن


از مردان قریش را با او بفرستد؛ و از بیم بروز عصبیّت، خوش نداشت كه جز قریش را با او بفرستد. [4] .

در روایت طبری آمده است كه به او دستور داد شصت یا هفتاد مرد، همه از قیس را با ابن اشعث گسیل داد. او از گسیل داشتن قبیله خود ابن اشعث اكراه داشت، زیرا می دانست هیچ كدام از قبایل دوست نمی دارند كه با كسی چون مسلم بن عقیل برخورد كنند! [5] .


[1] الارشاد، ص 196.

[2] بدون شك عبدالرحمن به اين خاطر او را به رازداري امر كرد كه جايزه از آن او و پدرش باشد.

[3] الفتوح، ج 5، ص 91-92.

[4] الاخبار الطوال، ص 240.

[5] در تاريخ طبري (ج 3، ص 289) آمده است: قريش يا قيس، عرب شمال اند و بيشترشان نسبت به علي كينه دارند، چرا كه بر سر اسلام و ايمان با آنان جنگيد و پهلوانانشان را كشت (براي تفصيل اين داستان، ر.ك: مقدمه جلد دوم اين پژوهش). ولي اعراب جنوب كه بيشتر قبايل كوفه از آنها بودند، اغلب اهل بيت و به ويژه علي (ع) را دوست مي داشتند و در جنگ ها با علي (ع) همراه بودند.